کسب و کار پلتفرمی چه کاربردی دارد
این کسبوکارها مانند فیسبوک، اوبر یا علیبابا، برخلاف کسبوکارهای خطی، موجودی خود را بهطور مستقیم از طریق زنجیرهی تأمین ایجاد و کنترل نمیکنند. پلتفرمها ابزارهای تولید را در اختیار ندارند، بلکه ابزارهای ارتباط را فراهم میکنند پلتفرمهای موفق با کاهش هزینه و/یا ایجاد امکان نوآوریهای بیرونی، تبادلها را تسهیل میکنند. این اکوسیستمها با استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی، کسب و کار پلتفرمی را قادر میسازند مقیاسی پیدا کنند که کسبوکارهای سنتی نمیتوانستند به آن دست پیدا کنند.
پلتفرم شامل چه چیزهایی نمیشود؟
باید بهیاد داشته باشید که پلتفرم، مدلی برای کسبوکار است و نه فقط نوعی تکنولوژی. بسیاری از افراد، پلتفرم را با اپلیکیشنهای موبایل یا وبسایتها اشتباه میگیرند؛ پلتفرم تنها نوعی نرمافزار نیست، بلکه نوعی مدل کسبوکار است که با گردهمآوردن مشتریها و تولیدکنندهها ارزش ایجاد میکند رایجترین سوءاستفاده از اصطلاح «پلتفرم» زمانی است که برای توضیح بستههای نرمافزاری از آن استفاده میکنند. درواقع در این موارد، از واژهی «پلتفرم» صرفا برای بازاریابی استفاده شده است. ما این شرکتهای سنتی و غیرپلتفرمی را «کسبوکارهای خطی» مینامیم، چراکه فعالیتهای آنها را از طریق زنجیرهی تأمینِ خطی بهخوبی میتوان توضیح داد.
در قرن بیستویکم دیگر زنجیرهی تأمین، محل اصلی تجمع ارزشهای کسبوکار نیست. چیزی که شرکتها صاحب آناند، در مقایسه با منابعی که میتوانند به آنها وصل شوند، اهمیت کمتری دارد.
پلتفرمها اقتصاد را تسخیر کردهاند
مدل پلتفرمیِ کسبوکار، مدل جدیدی نیست. درواقع آنها قدمتی بهدرازای تاریخ تمدن بشری دارند و در بازارهای اولیه و حراجیها در روم باستان نیز وجود داشتهاند در قرن بیستم، مدلهای کسب و کار پلتفرمی را در فروشگاهها و حراجیها میدیدیم. این کسبوکارها مانند اجدادشان مکانی فیزیکی برای تسهیل تبادلها داشتند. اما امروزه بهیُمن تکنولوژیهای ارتباطی، پلتفرمها این امکان را به ما میدهند که ارزش تولیدشده را از طریق شبکهای تمرکززداییشده از افراد، تبادل کنیم. درنتیجه پلتفرمهای کسبوکار امروزی قادرند تبادلها را در مقیاسی بیسابقه توسعه دهند.
سه پلتفرمی که امروزه بیشترین موفقیت را کسب کردهاند، عبارتاند از گوگل، اپل و فیسبوک. اما آنها فقط قلهی کوه یخی هستند که بخش بسیار زیادی از آن درون آب قرار دارد. تعداد پلتفرمها در رأس اقتصاد ما در حال افزایش است. در سال ۲۰۱۶، چهار مورد از پنج برند ارزشمند دنیا و یازده مورد از بیست برند برتر که فوربس آنها را معرفی کرده بود، شرکتهای پلتفرمی بودند. در ابتدای سال ۲۰۱۷ نیز هر پنج برند برتر، شرکتهای پلتفرمی هستند درواقع امروزه بیشترِ شرکتهای سهامی عام و تقریبا همهی استارتاپ های موفق پلتفرمیاند.
سرمایهگذارها برای کسب و کار پلتفرمی ارزش بیشتری قائلاند
سرمایهگذارها عاشق پلتفرمها هستند. پلتفرمهای موفق، شبکهی قدرتمندی دارند و آن را در مقیاسی اداره میکنند که به فراگیرشدن کسبوکارشان کمک میکند هیچ شکی وجود ندارد که پلتفرمها در مقایسه با کسبوکارهای خطی ارزش بیشتری دارند. براساس تحقیقی که انجام دادهایم، سرمایهگذارها برای پلتفرمها در مقایسه با کسبوکارهای خطیِ مشابه، ارزش بیشتری قائلاند.
این فاصله با گذشت زمان در حال افزایش است و دلیل مشخصی برای آن وجود دارد: پلتفرمها در کوتاهمدت و بلندمدت عملکرد مالی بهتری دارند، برای مثال رشد سریعتری دارند، بازگشت سرمایهشان بیشتر است و حاشیهی سود بالاتری دارند. درنتیجه، از ابتدای قرن بیستم پلتفرمها بهسرعت از دیگر مدلهای کسبوکار پیشی گرفتهاند باتوجهبه روند کنونی، پیشبینی میشود پلتفرمها تا سال ۲۰۲۰ موفق شوند ۵درصد از ۵۰۰ سهام برتر نیویورک را به خود اختصاص دهند. همچنین در طول ۵ تا ۱۰ سال آینده، بیشترِ شرکتهای باارزش در سهام نیویورک پلتفرمها خواهند بود.
زمانی که استارتاپها را بررسی میکنید، این روند معنای بیشتری پیدا میکند. موج بعدی شرکتهای سهامی عام و بزرگ، پلتفرمی خواهند بود. تقریبا ۶۰درصد استارتاپهایی که بیش از یکمیلیارد دلار ارزش دارند، کسبوکارهای پلتفرمیاند. اگر در سطح بینالمللی نگاه کنید.
ساختار کسب و کار پلتفرمی
پلتفرمها درنهایت با تسهیل تراکنشها ارزش ایجاد میکنند، درحالیکه کسبوکارهای خطی با تولید کالا یا خدمات، این کار را میکنند. بهبیاندیگر، پلتفرمها با ساختن رابطه و ایجاد تراکنش، ارزش خلق میکنند.
چیزی که پلتفرم تولید میکند، تراکنش اصلی است و با این روش، برای کاربرانش ارزش ایجاد میکند. در طی این فرایند، ارتباطات بالقوه به تراکنش تبدیل میشوند. انجام درست تراکنش اصلی مهمترین بخش طراحی پلتفرمهاست، چراکه لازم است کاربران پلتفرم بارهاوبارها از آن استفاده کنند تا ارزشْ تولید و مبادله شود.
پلتفرم، تراکنش اصلی را ممکن میسازد، اما نمیتواند رفتار کاربرانش را بهطور مستقیم کنترل کند. در اینجا چالش اصلی این است که چگونه میتوان میلیونها انسان را مجبور کرد بهشیوهای رفتار کنند که شما میخواهید.
در ابتدا باید کاربران را جذب کنید تا به پلتفرم شما بپیوندند. سپس به آنها کمک میکنید تا به یکدیگر وصل شوند. در گام بعد، تکنولوژیای فراهم میکنید که تراکنش را تسهیل کند و بالاخره قوانینی برای شبکه وضع میکنید تا اعتماد و کیفیت را حفظ کند.
بنابراین، چهار عملکرد اصلی پلتفرم عبارتاند از:
- ساختن مخاطب
- متصلکردن افراد
- فراهمکردن ابزارها و خدمات اصلی
- وضع مقررات و استانداردها
اگر پلتفرمی بتواند بهخوبی از پس این چهار عملکرد بربیاید، قادر خواهد بود تراکنش اصلی را نیز انجام دهد و احتمالا موفق خواهد بود.
انواع پلتفرمها
همهی پلتفرمها مدل کسبوکار بنیادین یکسانی دارند، اما همهی آنها شبیه به هم نیستند. باتوجهبه تحقیقات صورتگرفته، ۸ مدل مختلف برای کسبوکارهای پلتفرمی تشخیص دادهایم که در ادامه فهرست شدهاند. این تقسیمبندی باتوجهبه نوع ارزشی انجام شده است که تراکنش اصلی منتقل میکند.
ارزشهای اصلیای که منتقل میشوند، عبارتاند از:
۱. بازار خدمات: نوعی خدمات؛
۲. بازار کالاها: محصولی فیزیکی؛
۳. پلتفرم پرداخت: پرداخت (بین دو فرد یا فرد و شرکت)؛
۴. پلتفرم سرمایهگذاری: سرمایهگذاری (انتقال پول برای ساختاری مالی)؛
۵. شبکههای اجتماعی: شبکهای با فرایند اصلیِ دوستیابی؛
۶. پلتفرم ارتباطی: ارتباطات اجتماعی مستقیم (برای مثال پیامرسانی)؛
۷. پلتفرمهای توسعه
منبع: آکادمی بال پرواز