روش های جدید برای ایجاد فرهنگ در سازمان ها
خیلی از شرکتها واقعا میخواهند فرهنگ نوآوری را در سازمان خود ایجاد کنند، فرهنگی که کارمندان را به پذیرفتن خطراتی تشویق میکند که به خلق محصولات جدید منجر میشود. اما اکثر مدیران ارشد نمیدانند دقیقا چطور میتوان به چنین فرهنگی دست پیدا کرد و همین باعث میشود در رسیدن به ابتکارات جدید ناکام بمانند. این مقاله را بخوانید تا با ۵ راهکار برای ایجاد فرهنگ نوآوری در سازمانها، آشنا شوید. جالب اینجاست، چیزی که آنها را عقب نگه میدارد، تمرکزشان بر فرهنگ سازمانی است. آنها فقط به چشمانداز کُلی فکر میکنند، در حالی که باید تغییراتی را پایهریزی کنند که به ایجاد این چشمانداز کمک کند.
۱. در تمامی بخشهای سازمانتان فرهنگ همکاری ایجاد کنید
نوآوری، یک کار تیمی است و نیازمند ایجاد همکاری بین واحدهای کاربردی و تجاری در درون سازمان و همینطور مشارکت با شرکای خارج از سازمان است. پیدا کردن بهترین منابع و افراد بیرون و درون سازمان و ادغام آنها با هم، مُهر تضمینی بر داشتن نوآوری موفقیتآمیز است. برای پیدا کردن بهترین راهحل درونسازمانی، باید از تمامی بخشهای تخصصی که در سازمانتان وجود دارند نهایت استفاده را ببرید. یعنی باید ظرفیتهای مختلف را از سراسر سازمان جمعآوری کنید و این وقتی افراد به تنهایی کار میکنند اتفاق نمیافتد.
۲. نوآوران درونسازمانی را شناسایی کرده و به آنها انگیزه دهید
نوآوران درونسازمانی، افرادی با طرز تفکر خلاق و نوآورانه هستند که در سازمانهای بزرگ کار میکنند و این قابلیت را دارند که از منابع شرکت مانند، کانالهای ارتباطی، برند و دانش بازار برای تقویت هر چه بیشتر تفکر نوآورانهی خود استفاده کنند. برای ایجاد موفقیتِ نوآوران باید تلاشهای نوآورانهی آنها را شناسایی کنید و به آنها بها دهید. در اینجا سه معیار یا سنجه نقش اساسی ایفا میکنند. با استفاده از ایجاد فرهنگ در سازمان، افراد خلاق را شناسایی کرده و به آنها انگیزه دهید. شما باید این افرادی را به گونهای مورد تشویق قرار دهید که همه متوجه کار ارزشمند این نوآوران بشوند. پاداش مادی فکر خوبی است، اما چون به صورت خصوصی ارائه میشود، دیگران آن را نمیبینند.
۳. بر سرعت و چابکی تأکید کنید
نوآوری زمانی اتفاق میافتد که افراد سریع عمل کنند. این بدین معنی نیست که محصولات را با عجله توسعه دهیم. به منظور نوآوری باید برای تحقیق و جمعآوری اطلاعات وقت بگذاریم و سپس برای سرمایهگذاری بیشتر یا تغییر مسیر دادن، تصمیمات هوشمندانه بگیریم. به نظر میرسد استارتاپهای موفق این موضوع را به طور غریزی میدانند و همین به کارشان سرعت میبخشد و آنها را از شرکتهای بزرگتری که منابع خیلی بیشتری در اختیار دارند جلو میاندازد. شرکتهای بزرگ هم باید از روشهایی برای شناسایی سریع ایدهها و سپس تبدیل آنها به ایدههای تجاری استفاده کنند.
۴. مانند سرمایهگذاران ریسکپذیر فکر کنید
سرمایهگذارانی که اهل ریسک هستند، بر ایدههای بزرگی تمرکز میکنند که ارزش ریسک کردن دارند. شما هم باید همین کار را انجام دهید. وقتی ایدهی جدیدی به ذهنتان میرسد، اول از خودتان بپرسید آیا این ایده میتواند تفاوت مهمی در بازار ایجاد کند یا نه. اگر اینطور نیست، آن را به شخص دیگری که در بخش عملیاتی سازمان کار میکند ارجاع دهید، چون به هر حال ایدهی خوبی است، اما به درد شما نمیخورد، چرا که شما به دنبال ایدههای خیلی بزرگتر هستید. وقتی ایدهای مییابید که دقیقا همان چیزی است که دنبالش بودید، سؤال بعدیای که در طرز فکر سنتی مطرح میشود این است که خطرات آن چیست؟ خیلی از شرکتها در همینجا متوقف میشوند، چون مدیران معمولا میگویند:
«ما تا کنون چنین کاری انجام ندادهایم.» یا «این تغییر بزرگی در روش کاری ما ایجاد میکند.»
۵. بین کارایی عملیاتی و نوآوری تعادل برقرار کنید
بعضی کارشناسان فکر میکنند شرکتهای بزرگ نمیتوانند بر نوآوریهای بَراَفکن (مُخل یا تحولآفرین) (disruptive innovation) فائق آیند، حتی اگر از نظر عملیاتی بدون نقص باشند. اما حقیقت این است که آنها نه تنها میتوانند، بلکه باید این کار را انجام دهند. در واقع همین تنش و فشار ناشی از ایجاد تعادل بین عملیات کسبوکار و نوآوری است که در دنیای امروز باعث رسیدن به موفقیت واقعی میشود. آماری که اخیرا توسط شرکت PwC از مدیران سراسر دنیا به دست آمده (PwC survey of CEOs) نشان میدهد که ۶۴ درصد از مدیران فکر میکنند که نوآوری و کارایی عملیاتی هر دو به یک اندازه اهمیت دارند. شرکتها ثابت کردهاند که میتوانند به تعالی یا کارایی عملیاتی دست پیدا کنند و سوددهی را بالاتر ببرند و درآمد را از محصولات فعلی افزایش دهند و در همین حال نیز محصولات جدیدی را ایدهپردازی کرده و توسعه دهند که در بازارهایشان تحول ایجاد کند.
منبع: آکادمی بال پرواز